گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ترجمه کتاب نفیس (القطره)
جلد دوم
در توصیف کتاب القطره




امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند :
لاولیاء فی عزّهم ، کالقطره فی البحر ، والذرّه فی القفر. 􀀀 لاوصیاء فی سرّهم ، وعزّ ا 􀀀 علم الأنبیاء فی علمهم ، وسرّ ا
ه اولیا در 􀀀 ه اوصیا در برابر سرّشان و اقتدار هم 􀀀 ه پیامبران در برابر علم و دانش اهل بیت علیهم السلام، و سرّ هم 􀀀 علم و دانش هم
برابر اقتدار آنها، همانند قطره اي در دریا و ذرّه اي در بیابان وسیع است.
کتاب لو تأمّله ضریر *** لعاد کریمتاه بلا إرتیاب
ولو قد مرّ حامله بقبر *** لصار المیّت حیّاَ فی التراب
کتابی که در پیش رو دارید اگر نابینایی در آن بیندیشد، بدون تردید بینایی چشمان خود را باز خواهد یافت.
و اگر کسی با آن از کنار قبري عبور نماید، مرده اي که در خاك آرمیده ، زنده خواهد شد.
تقریظات چند تن از علماء براي کتاب القطره
ص: 8
تقریظاتی که دانشمندان محترم براي این کتاب ارسال فرموده اند:
این دو بیت زیبا را به زبان « متین » علّامه فاضل، داماد بزرگوارم، حجّت الإسلام جناب آقاي میرزا محمّدتقی مصدرالاُمور
فارسی تقدیم نموده اند، ما نیز ازاحساسات فراوان و بزرگوارانه ایشان تشکّر و سپاسگزاري می نماییم:
لطف تو به هر ذرّه که شامل گردد
خورشید صفت به چرخ نایل گردد
گر (قطره)اي از بحر مناقب بچشد
بی شبهه هم او بحر فضایل گردد
یکی از شعراي شایسته و دوستدار اهل بیت علیهم السلام با اشعار غرّاي خود در تمجید کتاب، ما را مورد لطف و محبّت خود
قرار داد. آري، این همه لطف ومحبّت حاکی از فهم فراوان و عواطف و احساسات گرانبها و لطف و احسان آنهاست؛ علّامه
بزرگوار، شاعر بزرگ شیخ عبدالمنعم فرطوسی گوید:
کتاب محکم الآیات أضحی
معجزاً فأبان قدره « أحمد » ل
الأحکام فیه « مستنبط » جري
« قطره » بحار مناقب من فیض
ونقب عن أحادیث صحاح
رواها فی مناقب خیر عتره
که همانند اعجاز است وارزش آن روشن گشت. « احمد » کتابی با نشانه و آیات استوار، آشکار گردید؛ از
اش جاري ساخته است. « قطره » احکام، در آن دریاي مناقب و فضایل را از فیض کتاب « مستنبطِ »
این اثر گرانسنگ کاوشی از احادیث صحیحی است که آنها را در مناقب و فضایل بهترین عترت، بیان نموده است.
علّامه فاضل، شاعر بزرگ، شیخ احمد دجیلی گوید:
مولاي إنّی إلی عرفانک العذب
ظام ومالی سواك الیوم من أرب
ممّا تجود به « قطره » هب لی ولو
فعل اطفی بها قلبی من اللهب
ص: 9
العرفان حیث به « یستنبط » فمنه
فیض من العلم والإیمان والأدب
فدیت عرفانک العذب الشهی أباً
فداه فی موقف العرفان کلّ أبی
مولاي من! من تشنه عرفان زلال و گواراي توأم، امروز دیگر نیازي به غیر تو ندارم.
قطره اي از آن براي من سخاوتمندانه لطف کن؛ که شاید به وسیله آن، شعله سوزان دلم را خاموش نمایم.
آري، از آن، عرفان و شناخت استنباط می شود، زیرا به وسیله آن جوششی از دانش،ایمان و ادب است.
پدرم فداي عرفان زلال و گوارا و مرغوب تو که در مقام چنین عرفانی هر پدري فداي آن باد.
استاد شاعر محمود بستانی نیز اشعار فوق را به صورت زیبایی تضمین کرده و عنایت نموده که:
(مولاي إنّی إلی عرفانک العذب)
صاد کجدب الثري یهفو إلی السحب
ینبوع فضلک إن یروي الظماء فأنا
(ظام ومالی سواك الیوم من أرب)
ممّا تجود به) « قطره » (هب لی ولو
روافد الخیر من سلسالک الذهبی
الخلق سلسل لی عصارته « أحمد » یا
(فعل اطفی بها قلبی من اللهب)
العرفان حیث به) « یستنبط » (فمنه
من المعارف ما یروي التعطّش بی
قل للعطاشی رووا منه فإنّ به
(فیض من العلم والإیمان والأدب)
ص: 10
(فدیت عرفانک العذب الشهی أباً)
وعزه اتبناها مدي الحقب
إن افتدیه واستجلی أباه فقد
(فداه فی موقف العرفان کلّ أبی)
(مولاي من! من تشنه عرفان زلال و گواراي توأم) و در صید آنم همانند زمین خشک و تشنه اي که در آرزوي ابر بارانی
است.
چشمه فضل و دانش تو اگر تشنه اي را سیراب می کند، همانا من، (امروز تشنه ام ونیازي به غیر تو ندارم).
(قطره اي از آن بر من سخاوتمندانه لطف کن)؛ که عطا خیري است از زنجیرهاي طلاي تو.
اي احمد و ستوده مردم! چکیده آن را براي من بریز (که شاید به وسیله آن شعله سوزان دلم را خاموش نمایم).
(آري، از آن، عرفان و شناخت استنباط می شود هر کجا باشد( از معارفی که تشنگی مرا سیراب کند.
بر تشنگان بگو که از آن چشمه سیراب گردید، چرا که در آن؛ (جوششی از دانش،ایمان و ادب است).
(پدرم فداي عرفان زلال و گواراي مرغوب تو)؛ که این عزّتی از سالیان و مدّت زمان درازي است.
اگر فداي آن گردم و پدرش جلوه گر شود؛ به راستی که (در مقام چنین عرفانی هرپدري فداي آن باد).
ص: 11
ه مؤلّف رحمه الله تعالی 􀀀 مقدّم